سایت ها همچنان در بهتند و خبرنگارها همچنان در شوک.هر چه بیشتر می گردی کمتر می یابی سری از اسرار حرکت اسرارآمیز کاپیتان استقلال را.با این همه تمام شد.او رفته…تصمیمش را هم گرفته…وقتی تابلوی تعویضش را بالا بردند رفت و چهارگوشه زمین را بوسید تا اشک از چشمان هواداران متعصبش خارج شود.
او حالا دیگر بخشی است از تاریخ پنهان و آشکار استقلال…بخشی نیم محرمانه و نیم آشکار..رفت تا رفتنش مروری بر خاطراتش باشد که با پیراهن استقلال و با شماره از یادنرفتنی هفتش در دلها بر جای گذاشت…. محبوب دل های آبی که میزان محبوبیتش با هیچ کد ام از بازیکنان هم نسل خود قابل قیاس نیست حالا گام در جاده ای گذاشته که هر بازیکنی یکبار باید واردش شود.
جاده خروج از فوتبال…او داوطلبانه و نه با اجبار کسی یا گروهی که کاملا در میان اکراه مسوولان باشگاه و ناباوری هواداران و رسانه ها انتخاب کرد وارد این جاده شود.فرهاد مجیدی می توانست از قبل به صورت رسمی اعلام کند که در این بازی از فوتبال کنار می رود تا جای ۶ هزار نفر دستکم ۶۰ هزار هوادار به وداع و برگداشتش پا می گذاشتند.
با این همه او کوشید تا خبر را تا حد امکان بسته و محدود نگه دارد و اجازه ندهد تا هواداران از تصمیمش مطلع باشند.دلیلش چه بود؟ناکامی آسیایی؟آیا قرار بود در قله اوجش در فینال آسیا فوتبال را کنار بگذارد؟شاید…این محتمل ترین دلیل برای توجیه جدایی اوست .می خواست در رو هفتم از فوتبال کنار رود درست مانند سال قبل که هفتم مهرماه نامه وداعش را منتشر کرد.
این بار اما هواداران استقلال چندان امیدی ندارند که بازیکن محبوب تیمشان دوباره بر سر میز مذاکره با مسوولان باشگاه بنشیند و لبخند زنان بازگشتش را اعلام کند. امیر زاده آبی استقلال ،پوسترش آرام گرفته روی کاشی ها و دیوار ها سرانجام فوتبال را گذاشت کنار تا اشک های آبی هوادارانش روی گونه هایی جریان یابد که عادت کرده بودند با گل های او سرخ و شاد شوند…. آه ای امیر زاده کاشی ها با اشک های آبی ات….(احمد شاملو)
خوش تکنیک، خوش صورت، متعصب و جذاب. او اما مثل همه فوتبالیستها پیراهن ابدی آبی را از تن بیرون آورد. محبوبترین شماره ۷ استقلال حالا دوره تازهای از زندگی خود را شروع کرد در حالی که هضم خداحافظی او دشوار است همانطور که پایان کار مهدی مهدویکیا آزارمان داد و لابد خداحافظی علی کریمی هم حتی ممکن است اشکمان را دربیاورد
نظرات شما عزیزان: